loading...
آسمان خاموش
همایون رحیمیان بازدید : 29 دوشنبه 08 دی 1393 نظرات (0)

به بهار تو من آن چلچله ی حیرانم /

که غزلواره ی چشمان تو را می خوانم /


گر چه از چشم تو افتاده ترینم اما /

از توام چشم بریدن به خدا نتوانم /


یک تبسم ز تو ای عشق برایم کافی است /

که چو پروانه برایت پر و بال افشانم/


من خریدار سبد های گل ناز توام /

با همه سنگدلی ها که ز تو می دانم/


کاشکی هرم نفس های تو آتش زند /

شبی از عاطفه در رخوت بی پایانم /


کو مجالی که به پیرانه سری ای ساقی /

داد خود از دهن یار به می بستانم /


همه ی هستی من آیه ای از تاریکی است/ 

کو "فروغی "که شود روشن از او ایوانم/


تنگ تنگم به بر خویش کش ای عشق عزیز/ 

که به تنگ آمده از دایره ی امکانم /


چادر ماندن خود را به چه جایی بزنم /

که در این بادیه من لاله ی سرگردانم/


لب دریای نگاه تو چه چشم اندازی است /

که یکی زورق بشکسته بر آن می مانم /


ترسم امواج زمانه ز منت دور کند /

ای میان صدف خاطره ها پنهانم....


همایون رحیمیان /

  

همایون رحیمیان بازدید : 41 دوشنبه 01 دی 1393 نظرات (0)

روزی که آفتابش بر نی دمیده دیدم /

نعش ستارگانش در خون کشیده دیدم /

آیینه ی نگاهش غمرنگ بود و در آن /

طرح غریب خواهر زار و تکیده دیدم /

بر روی نی تلاوت می کرد آیه هارا /

آن آیه ای که اورا خود نور دیده دیدم /

وز داغ کوفیان شهره به بی وفایی /

سرو چمان ناز او را خمیده دیدم /

آن حنجره که بودی خود بوسه گاه خورشید /

افسوس کز سیاهی آن را دریده دیدم /

رو سوی آسمان کرد آن باغبان و نالید /

وقتی دو سیب کالش از شاخه چیده دیدم /

میدانی از چه اورا آن قوم بر نتابید /

آن قوم را خفاش و او را سپیده دیدم /

سوی برادر آمد نعشی که غمگنانه /

لب هاش تشنه کام و دستش بریده دیدم /

شرمنده از نگاه لب تشنگان خیمه /

بر روی ارغوانش شبنم چکیده دیدم /

امروز افتخار تاریخ شیعه در چیست /

خونین حماسه ای کز او آفریده دیدم /

در آن غروب تلخ دلگیر عاشقانه /

هفتاد و دو ستاره خوش آرمیده دیدم ....

همایون رحیمیان /

   هومن /

همایون رحیمیان بازدید : 51 سه شنبه 25 آذر 1393 نظرات (0)

گریه کن گل شقایق فصل زرد خشکسالی است /

روی امتداد جاده جای پای عشق خالی است /

گریه کن که در هوای دل سپردن و رسیدن /

چون چکاوک غریبی سهم ما شکسته بالی است /

گریه کن که روبروی کوچه باغ ارغوان ها /

نعش سرد آدمک ها بر صلیب بی خیالی است/ 

گریه کن که زیر پای سهمناک هرزگی ها /

عشق های این زمانه مثل غنچه های قالی است /

حسرت صدای باران بر دل کویر تا کی /

گوییا در این حوالی آسمان دچار لالی است/

داغ لاله دیده شاید سرو ناز ما کزین باغ /

غمگنانه کرده کوچ و قامتش چنین هلالی است /

لحظه ای تو ساربانا محملت فرو کش آخر/ 

واحه ای ز یاد رفته گوییا در این حوالی است/

ای سموم تلخ پاییز این چنین مپیچ در باغ/ 

که نگاه پر هراس باغبان گواه کالی است /

گر هراس من نشاید خود دلت چگونه آید /

این بهار ناشکفته کی سزای پایمالی است...

همایون رحیمیان /

  هومن / .

همایون رحیمیان بازدید : 37 دوشنبه 17 آذر 1393 نظرات (0)

ای خیابان های شهر بی صدا

بشنوید از گلفروشی این ندا 

گل فروشی با گل سرخ و سپید 

گل فروشی با همه بیم و امید 

گل فروشی با دو چشم ناز خود 

رفته در عمق شب پر راز خود 

گل فروشی خود بهار اطلسی 

بر سر و رویش غبار بیکسی 

گل فروشی باهراس و اضطراب

نرگس او تشنه ی یک جرعه خواب

دختری زیر کبود آسمان 

ارغوان گونه هایش زعفران 

شکوه هایش شکوه های آتشین 

از خدا و از زمان و از زمین 

می شدی با صد هزاران آرزو

با چراغ رهنمایی روبرو 

با چراغ زرد رنگش می پرید 

اشک هایش از سر غم می چکید 

با همه احساس سرد هر گلش 

این چنین میگفت از سوز دلش 

ای چراغ قرمز خوش رنگ من 

بشنو از این سینه ی دلتنگ من 

تو برایم بویی از نان می دهی 

بوی سرسبزی و ایمان میدهی  

کاشکی قرمز بماند دامن ات

تا بیفتد نان من در روغن ات 

به خداوندی که هستی ام از اوست 

سرخی روی من از سرخی توست 

دخترک بعد از چنین گفت و شنید

در غروب جاده ای شد ناپدید

صبح فردا نعش یک " یاس کبود "

در کنار جدولی افتاده بود........

( # همایون رحیمیان )

همایون رحیمیان بازدید : 31 شنبه 15 آذر 1393 نظرات (1)

آن کو که در شبم گل مهتاب پاره بود /

گاهی نهان به ابر و گهی آشکاره بود /


هر شب در آسمان خیالم به خاطرش /

سوسوی غمگنانه ی یک تک ستاره بود/


وقتی که عاشقانه قدم میگذاشتی /

در حسرتش زمین و زمان در نظاره بود /


حتی میان غربت پاییزی ام از او /

هر بوته ی نگاه بهاری دوباره بود/


دل خسته هیچ وقت ز عشقش نمیشدم /

گرچه پیاده بودم و او خود سواره بود /


وقتی به عمق آینه اش میشدم فرو /

لبخنده های ناز و ملیحش کناره بود /


در کوچه باغ خاطره هامان چه سالها /

از من به سر دویدن و از او اشاره بود/


یادش به خیر باد غریب آشنای من /

هرچند آتش غم او پر شراره بود/


با آن همه لطافت باران دیده اش /

باور نمیکنم که چنین سنگ خاره بود /


آن دل که دادمش و پس آورد دل نبود /

دفترچه ای که خط خطی و پاره پاره بود/


آن ساربان که ناقه ی لیلا شبانه برد /

غافل ز حال این دل مجنون واره بود /


غمگین تر از حکایت مجنون حکایتم /

خود آخرین تراژدی این هزاره بود ....


#همایون رحیمیان /

  

همایون رحیمیان بازدید : 43 جمعه 14 آذر 1393 نظرات (0)

پاییز آمد و باز احساس شاعرانه /

پیراهن تحیر روی تن زمانه /


واین باد صبحگاهی هر لحظه مینوازد /

روی تن درختان آرام تازیانه /


تنگ غروب پاییز اعجاز می نماید /

با آن حس غریب و اندوه بیکرانه /


حتی بهار با آن سبزینه ی حیاتش /

پاییز خونچکان را می میرد عاشقانه /


بوی غریب پاییز ای دل چه ساز دارد/ 

جز کوچ غمگنانه از عشق و آشیانه /


هر لحظه در نگاهم این برگ ریز پاییز /

چونان غم جدایی سر می کشد زبانه /


در زیر بام نیلی از عشق روی لیلی /

بغض هزار مجنون در من زند جوانه /


بر شاخه ی تحسر از شکوه میشوم پر /

وآنگه به صد تحیر سر میدهم ترانه /


گل میکند به چشمم اندوه خاطراتش /

از سنگ فرش کوچه تا کوچه باغ خانه /


زیبا تر از بهار تقویم روزگارم /

بازآ که دل دوباره میگیردت بهانه /


ترسم که این چکاوک در حسرتت بمیرد /

وقتی نباشد از تو ای گل دگر نشانه ...


همایون رحیمیان/

  هومن /

همایون رحیمیان بازدید : 57 پنجشنبه 13 آذر 1393 نظرات (2)

سحرم به خواب آمد صنم فرشته رویی /

که تو از جناب آقا به غزل کن آرزویی /

نفسم گرفت از شوق و به وی بگفتم ایکاش /

که مرا گشاید آقا در باغ گفت و گویی......./

غرضم از این تغزل به خدا جز این نباشد /

که تبسمی نشانم به لبانش از نکویی /

چو چراغ لاله سوزم همه شب بر آستانت/  

به امید آن که روزی دل عاشقم بجویی/

چه شود اگر به بامت بکشیم پر صباحی /

چه شود اگر ز جامت بکنیم تر گلویی /

به نمازم ار بیاید خم ابروی تو در یاد /

سزد ار که من بگیرم به سرشک خود وضویی/

تو یکی سر مگویی و  ولی امر مایی /

تو ولی امر مایی و یکی سر مگویی /

ز توام به یک اشارت ز منت به سر دویدن/ 

چه نیاز باشد امرت به مرید خود بگویی/

مگر از سلاله ی آن گل یاس در حجازی /

که از او گرفته ای خوش اثری و رنگ و بویی/

ز تکلم تو افتد ملکوت در تحیر /

که مگر لسان غیبی که سخن چنین بگویی /

به یقین رسیده ام من که تو نایب همانی /

که زمین به ناز شستش بود آنچنان که گویی /

عَلَم ولایت تو به جهان در اهتزاز است /

به هوای غایبی که رهش عاشقانه پویی/

عَلَم ولایت تو عَلَم پیمبران است /

ادله چه بهتر از این که خدای خلق و خویی..

همایون رحیمیان /

  هومن /

همایون رحیمیان بازدید : 46 دوشنبه 10 آذر 1393 نظرات (0)

آه که من کیستمی بهار ناشکفته ای  /

آه که من چیستمی حقیقت نهفته ای  /

در آسمان خاطره ستاره ی گم شده ای /

بر آستان عاطفه شکوفه ی شکفته ای /

به غیر کوچه های غم جای دگر نرفته ای /

و گرد خاک راه تو جز مژه ها نرفته ای /

همیشه از هجرت تو غروب غم گرفته ای /

هماره در حسرت تو کویر گرم تفته ای /

به کوچه های اطلسی خنده ز تو ندیده ای /

به لحظه های بیکسی گریه ز خود شنفته ای/ 

به دست سنگی غمت آینه ی شکسته ای /

و با همه شکستگی درد به کس نگفته ای ...

همایون رحیمیان /

    هومن/

همایون رحیمیان بازدید : 36 دوشنبه 10 آذر 1393 نظرات (0)

  تو ای بزرگ ماندنی که از تبار لادنی  /

  تو رویش دوباره ی غزل به قرن آهنی /

صدای پای آب ها به گوش دشت منتظر /

تو جاودانه ناجی قوم غریب لادنی /

دریچه ی شب مرا تو نوری از سپیده ای /

چکاوک لب مرا تو شوری از یاسمنی /

به کوچه باغ زخم ها تو شانه های اعتماد /

به سایه سار وهم ها تو آفتاب روشنی /

طلایه دار لاله ها به عمق تلخ جاده ها /

تو با لوای سرخ خود شکوه تاریخ منی /

به لحظه های بارش نگاه بی عاطفگی /

پرنده های عشق را تو بهترین نشیمنی /

کبوتر سپید من بهار پر امید من /

تو حامل محبتی تو قاصد شکفتنی.....

همایون رحیمیان / 

   هومن /

همایون رحیمیان بازدید : 40 دوشنبه 10 آذر 1393 نظرات (0)

دیگر هوای عاشقی از ما گذشته است /

این قطره از کشاکش دریا گذشته است /


موی سپید بینم و باور نمی کنم /

ای آینه بهار من آیا گذشته است/


ای قاصدک تو بیهده اینجا شکفته ای 

دیری است درد ما ز تسلی گذشته است /


زان یار سنگدل چه نشان گیرمی که او /

چون گردباد از دل صحرا گذشته است /


آلاله خیز شد دل مجنون من مگر /

بر او خیال ناقه ی لیلا گذشته است /


ای ماه نو چه دیر به بامم برآمدی /

آخر ز دیده شوق تماشا گذشته است /


یک مژه از نگاه تو جای گلایه نیست /

یک نیزه خون اگر ز سر ما گذشته است /


بازا تو ای تمامی دنیای من که دل /

در عشقت از تمامی دنیا گذشته است ....


( همایون رحیمیان )


همایون رحیمیان بازدید : 31 یکشنبه 09 آذر 1393 نظرات (0)

رفتی و باز من و کوچه ی دلگیر غزل هام /

و تلالوی تو در برکه ی تصویر غزل هام /


رفتی و از دل زارم تو سراغی نگرفتی /

باز من مانده ام و ناله ی شبگیر غزل هام/


با چنین ناز تو ای آهوی صحرای تخیل /

ترسم آخر که حرامت بشود شیر غزل هام /


چشم هایت که جگر خون شدم از ناوک آن ها /

کاش یک لحظه بیایند به تفسیر غزل هام /


چو دلم کز همه سو بسته به آن زلف چلیپاست

کی رها می شوی از حلقه زنجیر غزل هام/ 


دور از تو زند آتش ز ثری  تا به ثریا /

بر حذر باش از این شعله ی تاثیر غزل هام /


کاش میشد که به پیشانیت ای ماه بخوانم /

عاقبت ختم به خیر همه تقدیر غزل هام /


تا خیال تو بر این شیشه تلگنر نزند باز /

بپذیر ای گل من این همه تاخیر غزل هام /


کی به دام غزل کهنه ی احساس من افتی /

تو که از دور کنی با مژه تسخیر غزل هام....

 

 ( همایون رحیمیان )

   

همایون رحیمیان بازدید : 32 شنبه 08 آذر 1393 نظرات (1)

این همه سرخیت ای گل ز کجا آوردی 

مگر از شیشه ی بشکسته ی ما آوردی 

جان فدای تو که در عالم خاموشی خویش

بلبل سوخته ام را به نوا آوردی 

چه بگویم دگر از دست تو ای ختم جفا 

که چها بر سر این مرغ وفا آوردی 

گاه با ناز غریبانه و گاهی به عتاب 

بر سرم آتش و توفان بلا آوردی 

نینوای دلم آتش بگرفت از سر سوز 

بینوا نای مرا تا به نوا آوردی 

مگر ای باد تو در طره ی او پیچیدی 

که نشان از دل زارم به صفا آوردی .

همایون رحیمیان بازدید : 33 چهارشنبه 05 آذر 1393 نظرات (0)

به سایه سار زمانه  که پر ز بیداد است 

سکوت پنجره ای رو به باغ فریاد است 

به دل چه واهمه از تازیانه ی پاییز 

هر آنکه مثل درختان سرو آزاد است 

بیا که خون جگر از حسرت شکفتن تو 

نه این شقایق عاشق که هر چه شمشاد است

به زیر چرخ کبود ای برادران طریق 

گلایه از که نمایم که خصم همزاد است 

ندانم از چه سبب با تمام غربت خویش  

چراغ لاله ی ما در گذر گه باد است 

نمی شود تهی از خاطرات شیرینش 

کتیبه ای که پر از خاطرات فرهاد است 

به زیر خاک سزا باشدش نهان گشتن 

دلی که از تپش عاشقانه افتاد است 

به خیل منتظران همیشه دربندش 

بگو که فردا روز بزرگ میلاد است .

همایون رحیمیان بازدید : 37 یکشنبه 02 آذر 1393 نظرات (0)

به چشم پنجره پاییز وه چه غمناک است /

هزار خاطره مدفون میانه ی خاک است /


دلم چو برکه ی خاموشی از نگاه تهی است /

تنم میانه ی امواج غم چو خاشاک است /


صدای خش خش بی خا و شین این همه برگ /

به کوچه باغ دلم در ورای ادراک است /


دو چشم مست خرابت چه خوب می فهمند /

که دل خرابی ام ازآن خرابی تاک است /


میان من و تو ای از تبار لادن ها /

طلوع فاصله ها تلخ تر ز تریاک است /


به سایه سار زمانه کجا بیاساید /

شقایقی که دلش عاشقانه صد چاک است....


( همایون )




همایون رحیمیان بازدید : 40 یکشنبه 02 آذر 1393 نظرات (0)

در سپیده دم تو ای گل غمناک ترینم /

من عطشناک ترین آینه ی روی زمینم /


آنکه دیروز بدیدی بگسسته نه همانم /

واینکه امروز تو بینی بشکسته نه همینم /


خواهم از دست تو بگریزم و اما ز همه سو /

خیل مژگان سیاهت بنشسته به کمینم /


این چنین مثل شقایق مگذارم که به شبها /

جشن دلتنگی خود را به تماشا بنشینم /


خواب در چشم ترم چون همه شب نشکند آخر/ 

وقتی از عشق تو با مرغ شباهنگ قرینم /


به فراموشی من بیهده آخر ز چه کوشی /

که بر انگشتری خاطره های تو نگینم ......


  ( همایون رحیمیان )

     


همایون رحیمیان بازدید : 26 یکشنبه 02 آذر 1393 نظرات (0)

ای قاصدک چه گردی دور و بر دل من /

دیگر اجاق عشقش مرده به منزل من /


زاینجا برو که گیرد دامانت آه سردم /

زان پیشتر که گردد افزون مشکل من /


ای قاصدک چگونه دل بر کنم من از دوست  /

وقتی که با غم او آمیخته گل من /


آلاله های وحشی در خواب هم نبینند /

داغی که از تحیر بنهاد بر دل من /


عشقم چو کاروانی رفت و ز رفتن او /

خاکستر غریبی گردید حاصل من /


همچون گل شقایق شمع مزار خویشم /

جز خود کسی نیارد تاب تحمل من /


این گریه هم که دیگر میل تلاطمش نیست /

تا شاید آرد اورا یک شب به ساحل من /


ای کاشکی نسیمش گیرد دمی وزیدن /

تا بشکفد سراپا تقدیر غافل من ........


 ( همایون رحیمیان )

   

همایون رحیمیان بازدید : 36 یکشنبه 02 آذر 1393 نظرات (0)

ما نه چون باد سحر در بوستان پبچیده ایم /

گردبادیم و به اعماق زمان پیچیده ایم /


تاک سرمستیم و بر دیواره ی باغ غزل /

از سر دیوانگی خود نهان پیچیده ایم /


خوشتر از نیلوفران برکه های دور دست /

بر کبودای تن خود بی امان پیچیده ایم /


در غم یاری که لیلی گوشه ای از خال اوست

آه مجنونیم و در هر کاروان پیچیده ایم /


زاین بهار کاغذی طرفی نبستیم و بر او /

تلخ تر از آفت زرد خزان پیچیده ایم /


برده ایم از یاد راه خانه ی خود چون نسیم /

بس که در زلف بتی نامهربان پیچیده ایم.......


   ( همایون رحیمیان )


همایون رحیمیان بازدید : 46 شنبه 01 آذر 1393 نظرات (0)

خبرت هست که از من خبری هیچ نداری /

بر من دلشده دیگر نظری هیچ نداری / 


ترسم آن روز بفهمی که کنار تو نباشم /

که چو من عاشق خونین جگری هیچ نداری /


اگر از چشم تو افتاده ترین نیستم ای ماه /

از چه بر شام سیاهم گذری هیچ نداری / 


خون به دل چون نشوم چون لب لعل تو خدارا 

که چو من در صدف خود گهری هیچ نداری /


غیر از آن حس قشنگی که غریبانه ترین است 

برو ای عشق که دیگر ثمری هیچ نداری /


غیر بشکستن آیینه ی احساس عزیزان /

برو ای عشق که دیگر هنری هیچ نداری /

 

آخر ای ابر دو دیده ز چه کوتاه نیایی /

تو که بر شیشه ی قلبش اثری هیچ نداری /


مگر آن داغ قدیمی ز خود ای دل بزدودی /

که چنین بر رخ من اشک تری هیچ نداری / 


باورم نیست که با این همه خاموشیت ای دل/ 

تو از ان عشق قدیمی شرری هیچ نداری /


به تو ای چلچله پرواز دگر بار نیاید /

تو که جز سوخته بالی و پری هیچ نداری /


آفتابم به لب بام رسید از پی نازت /

و تو از زردیم اما خبری هیچ نداری ... 


   همایون رحیمیان /

       




همایون رحیمیان بازدید : 33 جمعه 30 آبان 1393 نظرات (0)

ای دل چون شقایقم طلایه دار عشق تو /

با همه ی فروتنی پر ز شرار عشق تو /


گشته شکار عشق تو شاپرک نگاه من /

شاپرک نگاه من گشته شکار عشق تو /



کشته ی زار عشق تو گشته چکاوک دلم /

گشته چکاوک دلم کشته ی زار عشق تو /


به انتظار عشق تو شب همه شب نشسته ام /

شب همه شب نشسته ام به انتظار عشق تو /


عطر بهار عشق تو ریخته در نگاه من /

ریخته در نگاه من عطر بهار عشق تو /


به سایه سار عشق تو کاش دمی نشستنم /

کاش دمی نشستنم به سایه سار عشق تو ....


 ( همایون رحیمیان )

    

همایون رحیمیان بازدید : 26 جمعه 30 آبان 1393 نظرات (0)

چون گل نیلوفری همزاد مردابیم ما /

گاه گاهی با نگاهی در تب و تابیم ما /


در سکوت لحظه های تلخ تنهایی خویش /

دل شکسته از نگاه سرد مردابیم ما /


رو به سوی آسمان نیلگون عاطفه /

تشنه ی یک جرعه از لبخند مهتابیم ما /


دست یازیدن به رویای نگاهت کی توان /

خویش را از بخت بد چون بختک خوابیم ما /


از ازل همچون شقایق خانه بر دوش آمدیم /

زین سبب آسوده از تشویش سیلابیم ما /


ای بهار عالم آرا گل کن آخر کز غمت /

معدن احساس داغ و کان سیمابیم ما ....


 ( همایون رحیمیان )

    

همایون رحیمیان بازدید : 39 جمعه 30 آبان 1393 نظرات (0)

آن که همسایه ی دیوار به دیوار شماست / 

لحظه هایش همه در حسرت دیدار شماست /


بر ستون نگهش پیچکی از غم بشکفت 

آن که بیمار تر از نرگس بیمار شماست /


لیلیا نیم نگاهی ز پس محمل خود 

آخر این سوخته مجنون دل افگار شماست /


رز ناز تو بنازم که به هر پیچش خود 

گره کار من و گرمی بازار شماست /


دل مارا تو به دست آر و فرو نگذارش 

که در این قحط وفا یار وفادار شماست /


لادنستان دلم جای تو باد ای که هنوز 

هر غزال چمنی وارث رفتار شماست /


به سراغم چو بیایی کمی آهسته تر آ

کز تحیر دل من  آینه تالار شماست /


به یکی جرعه ی لبخند فرو بنشان تو 

عطش آینه ای را که خریدار شماست /


باغ بی برگی اش آیینه ی پاییزان است 

آن که همسایه ی دیوار به دیوار شماست...


 ( همایون رحیمیان )

   

همایون رحیمیان بازدید : 40 جمعه 30 آبان 1393 نظرات (0)

در بختم به گل مالیدن اولی 

به گور عشق من نالیدن اولی 


بهار ما بهاری کاغدی بود

تبسم های ما ماسیدن اولی


نیستانی پر از احساس داغم 

به رویم لحظه ای باریدن اولی 


کلاف در هم بخت سیاهم  

مثال طره ی تو دیدن اولی 


خراب آباد دل را بوف کورم  

به شب آوای من نشنیدن اولی 


غریبانه تر از هر چه کویرم 

از احوالم دمی پرسیدن اولی 


دلی را کز غم عشق تو خالی است 

میان خاک و خون غلطیدن اولی 


رفیقان یک به یک رفتند ای دل 

از این ماتم سرا کوچیدن اولی 


شدم زنده به گور خاطراتت 

به روی نعش من موییدن اولی 


سپیدارم سپیدارم سپیدار 

گل اندوه هایم چیدن اولی 


نه آغازی نه پایانی خدارا 

بساط هستی ام بر چیدن اولی ...



( همایون رحیمیان )


همایون رحیمیان بازدید : 29 جمعه 30 آبان 1393 نظرات (0)

ما غریبانه تر از آدم و حوا بودیم /

که جهان را به سیه بختی خود آلودیم /


غیر سیلاب ندامت به رخ ما ننشست /

تا که مژگان به چنین دامگهی بگشودیم /


فرصت آه در آیینه ی تصویر نبود /

زیر آوار نگاه تو چنین فرسودیم /


صرف سرخاب گل ناز بتان شد آخر/

آن همه خون جگر کز مژه ها پالودیم /


دیگر از عاشقی و عشق نگویید که ما /

روی ویرانه ی دل مرثیه اش بسرودیم  /


خاموشی در خور ما نیست خدارا مپسند /

که شبستان تو را شب همه شب چون عودیم /


به زمانی که وفا مثل حنا بی رنگ است /

به وفای غم تو در دل خود خشنودیم /


بعد از این دربدری ها و پریشان حالی /

مرگ اگر آه نبودی که نمی آسودیم ....


( همایون رحیمیان )

   

همایون رحیمیان بازدید : 32 جمعه 30 آبان 1393 نظرات (0)

ای برای گریه کردن عشق تو بهانه ای خوب /

بر صلیب خاطراتت این منم همیشه مصلوب /


وی گل تبسم تو با تمام سادگی ها /

نقش غنچه های گل را در دلم بکرده جاروب /


خرمن بنفشه ی خود کم بریز روی شانه /

تا نسیم صبح کمتر دم زند لهیب آشوب /


مثل غنچه عاشقانه می شکوفد آرزویم /

تا شمیم خاطراتت می وزد به سویم ای خوب /


در قمار عاشقی ها با تمام خستگی ها /

این تویی همیشه غالب این منم همیشه مغلوب


 ( همایون رحیمیان )

   

همایون رحیمیان بازدید : 38 جمعه 30 آبان 1393 نظرات (0)

مرا بخوان به آن طرف که کوچه  تبسم است /

بهار را تبلور و بهشت را تجسم است /

مرا بخوان به آن طرف که زیر کاج اقتدا /

دقیقه های بهت شب شکسته از تکلم است /

مرا بخوان به آن طرف که هر گل اقاقی اش /

که تا شکفته میشود کعبه روی مردم است  /

مرا بخوان به آن طرف که زیر ماهتاب شب /

حجم گل بوسه در آن همیشه در تراکم است /

مرا بخوان به آن طرف که همره نسیم مهر /

مشام زندگی در آن معطر از تفاهم است /

مرا بخوان به آن طرف که رد پای مرثیه /

به روی جاده های آن ز بارش غزل گم است /

مرا بخوان به آن طرف که با تمام سادگی /

دشت پر از شبنم آن گیج ز عطر گندم است /

مرا بخوان به آن طرف که زورق شادی من /

به روی لحظه های آن همیشه درتلاطم است /

مرا بخوان به آن طرف که آسمان سینه از /

تب شکفتن غزل همیشه در ترنم است

همایون رحیمیان /

   هومن / .

همایون رحیمیان بازدید : 39 جمعه 30 آبان 1393 نظرات (0)

در شبانی که دلم همدم تنهایی بود /

گذر اشک من از مژه تماشایی بود /


ماه در برکه ی تنهایی من گل می کرد /

گوییا برکه ی من برکه ی رویایی بود /


غافل از خوشه ی پروین دو چشمم  همه شب /

ماه من در هوس ناز و خود آرایی بود /


آسمان را گل نرگس چه خوش آذین می بست /

بی گل سرخ تو اما نه تماشایی بود /


از خیال تو نگارا چه بگویم که آخر /

بر سرم آبی نیلوفر لالایی بود  /



از چه جز طرح سرابی به نگاهم ننمود /

عشق اگر پنجره ی سبز شکوفایی بود /


شد به پای تو جوانی تبه و آخر کار /

حاصل عشق تو ناکامی و رسوایی بود ...


 ( همایون رحیمیان )


همایون رحیمیان بازدید : 31 جمعه 30 آبان 1393 نظرات (0)

نباشد آینه ی ماه نو که قابل تو /

وگرنه می نهمش یک شبی مقابل تو /


تو نازنین زکدامین قبیله ی عشقی /

که شعر من نبود در خور شمایل تو /


مگر به معجزه ای عاشقانه گل بکند /

سیاه بختی ما با همه تقابل تو /


تو زورق غزلم بین میان هاله ی غم /

که چون شکسته نگارا کنار ساحل تو /


به عمق بادیه مجنون تر از گذشته شوم /

اگر که دست بدارم دمی ز محمل تو  /


به غمزه گر بزنند و به عشوه گر بکشند /

نمیکنم گله ازمژه های قاتل تو  /


خوش آن دمی که به تیمار این شب مجروح /

در آید از افقم باز ماه کامل تو ....

 ( همایون رحیمیان )

   


همایون رحیمیان بازدید : 27 پنجشنبه 29 آبان 1393 نظرات (0)

آفتابی بشو ای غایب دیروزی ما /

که کسی نیست بیاید به شب افروزی ما /


ای بسا لاله ی حسرت که دمد از دل خاک /

گر به جایی بخورد پای سیه روزی ما /


از غم روی تو جانا چو شقایق همه عمر /

به جز از کاسه ی خونی نبود روزی ما /


کوچ غمناک تو ای یار در آغاز بهار / 

لاله ها چید سر سفره ی نوروزی ما /


بیشثر می شود این سوز چو بینم که چنین /

گل آلاله دچار است به خود سوزی ما /


ما به رنگ شب خویشیم چه حاجت که دهی /

به الفبای سفر درس غم آموزی ما .......


( همایون رحیمیان )

  

همایون رحیمیان بازدید : 41 پنجشنبه 29 آبان 1393 نظرات (0)

در این دیار بی کسی که کس وفا نمی کند /

غم رسیدن به تو مرا رها نمی کند /


زرد قناری دلم در قفس جدایی ات /

بسته شده حنجره اش شور بپا نمی کند /


شکوفه ی خیال تو مثل گذشته از چه رو /

به کوچه باغ آرزو  یاد ز ما نمی کند /


ثانیه های من همه گرفته رنگ مرثیه /

آه که با این همه غم ترک جفا نمی کند /


به سوزن نگاه تو بسته دلم نخ امید /

کسی مرا ز عشق تو دگر جدا نمی کند /


میان قاب خاطره طرح دل تکیده ام /

گم شده در غبار غم بی تو صدا نمی کند....


 ( همایون رحیمیان )

   

همایون رحیمیان بازدید : 39 پنجشنبه 29 آبان 1393 نظرات (0)

چو بوف کور خرابه نشین خاطره ایم /

چراغ شکوه به شام غمین خاطره ایم /


دم غروب که گل میکنی به خاطر ما /

به کوچه باغ جنون لاله چین خاطره ایم  /


پس از تو دلخوشی ما فقط به این باشد /

که در شبانه ی حسرت قرین خاطره ایم /


پس از تو فاصله هارا چو مرهمی بودند /

از این سبب خجل و شرمگین خاطره ایم /


نمی شویم جدا هرگز از تمامیشان /

که ما برای همیشه عجین خاطره ایم /


نشان عافیت از ما دگر چه می جویی /

که بی تو آینه ای پر ز چین خاطره ایم ...


  ( همایون رحیمیان )

     

همایون رحیمیان بازدید : 33 پنجشنبه 29 آبان 1393 نظرات (0)

زخم شفق ز خنجر  آه کشیده ی من است /

و رویش گل فلق  از آب دیده ی من است /


کهنه حدیث خنجر و شقایق ای عزیز دل  /

مفسرش عشق تو و قلب دریده ی من است /


در آسمان خاطره که پر ز بی ستارگی است /

هلال مه نشانی از طرح تکیده ی من است /

 

واز غم سینه چاکی این همه لاله  ای دریغ /

سرو بریده از چمن قد خمیده ی من است  /


این سبد خاطره از کدام نازنین بماند /

که عاشقانه مملو از گریه ی چیده ی من است


 ( همایون رحیمیان )

   

همایون رحیمیان بازدید : 33 پنجشنبه 29 آبان 1393 نظرات (0)

بگذار که در عشق تو ای یار بگریم /

بر ماتم خود مثل سپیدار بگریم /


لاله صفت از شعله ی اندوه بسوزم /

یا مثل شقایق به سر دار بگریم /


در عشق تو از دایره ی عقل برونم /

بگذار که در کوچه و بازار بگریم /


تا شعله فروزم به نیستان خموشی /

بگذار که با آه شرر بار بگریم /


دیگر نتوان باز رسیدن به هم ای عشق /

بگذار که از رویش دیوار بگریم /


دیگر نه 'فروغی' است  سیه خانه ی مارا /

بگذار کزاین شام دل افگار بگریم /


جز دربدری حاصلی از عشق ندیدم /

بگذار کزاین بخت سیه کار بگریم /


بین من و تو فاصله گل کرد خدا را /

زین فاصله ای یار تو بگذار بگریم /


پیش تو عطشناک ترین آینه بودم /

بگذار کز این حسرت دیدار بگریم....


 ( همایون رحیمیان )

     


همایون رحیمیان بازدید : 36 پنجشنبه 29 آبان 1393 نظرات (0)

پیرم و عشق جوانی به سرم بشکفته /

وز جنون داغ دگر بر جگرم بشکفته / 


چند بر دامن حسرت چو گون بنشستن /

چون نسیمی تب تند سفرم بشکفته /


جاده آغوش سفر سوی دلم بگشوده /

ناز تصویر تو در اشک ترم بشکفته /


مثل ققنوسم و خاکستر من فریاد است /

هوسی سوختن از نو دگرم بشکفته /


وای از این ناله که هنگام شبم ریخته پر /

آه از این آه که وقت سحرم بشکفته /


خواب و بیداری ام از هم نشناسم آخر /

امشب آغوش تو شاهد شکرم بشکفته /


نمک آلوده زخمم مکن ای یار به طعن /

شوق دیدار تو امشب به برم بشکفته....


 ( همایون رحیمیان )

       


همایون رحیمیان بازدید : 41 پنجشنبه 29 آبان 1393 نظرات (0)

امشب از چه ز پس پنجره پیدایش نیست /

آن که خود ماه شب چارده همتایش نیست /

   

هر که با ماه رخ خویش صفایی دارد  /

جز دل ما که دگر ماه شب آرایش نیست /


از چه بیدار نباشد دل مجنون همه شب /

که به سرچشمه ی رویا گل لیلایش نیست /


حاصل عمر گرامی همه در باخته است /

هر که در معرکه ی عشق تو پیدایش نیست /


آن چنانم به مژه زخم نهاده است به دل /

که دگر واهمه زآن خنجر گیرایش نیست /


آسمان گر چه پر از نرگس ناز است ولی /

بی گل سرخ تو دل شوق تماشایش نیست /


آه از این آبی دریاچه ی تنهایی ما /

که در او جلوه ای از قوی فریبایش نیست...


 ( همایون رحیمیان )

  

همایون رحیمیان بازدید : 60 چهارشنبه 28 آبان 1393 نظرات (0)

دیشب از زیر حریر آبی پیراهنش /

بهتر از هر ماهتابی  می تراویدی تنش /


صد چو شیرین در غم آن نرگس فتانه اش /

صد چو لیلی در خم آن گیسو موج افکنش /


گل به گل از غنچه ی احساس من وا میشود /

دم به دم گر بشنوم بوی خوش پیراهنش /


خاک راهش گشتم از بخت بلند خویشتن /

تا گذاری عاشقانه افتد آخر بر منش /


لیکن از فرط شکوهش ناز بر من کرد و رفت/ 

چون کنم شکوه دگر از آن دل چون آهنش /


آسمان زیر کمیت ناز خود خواهم گرفت /

آه اگر دستی بر آرم در میان گردنش /


سهم من جز بی سرو سامانی از عشقش  نبود /

آه از این سهمی که می ترسم من از کم کردنش /


تک درختی در غروب دره ی خاموشی ام /

دیگرم پچ پچ نخواهد کرد باد گلشنش .....

 ( همایون رحیمیان )

     

تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 105
  • کل نظرات : 21
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 27
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 26
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 27
  • بازدید ماه : 34
  • بازدید سال : 161
  • بازدید کلی : 10,247
  • کدهای اختصاصی

    خرید ساعت مچی

    |

    ساخت كد آهنگ و موسیقی

    Online User

    رتبه سنج گوگل

    رتبه سنج گوگل

    mouse code

    كد ماوس