loading...
آسمان خاموش
همایون رحیمیان بازدید : 48 جمعه 26 شهریور 1395 نظرات (1)

عسل بانو چنی سنگین دلی دن 

بت گیلان و قصر و سرپلی دن

وه ناز آبشار گیسو یلد.......

ته رشک هرچه زلف سنبلیدن

....................

بت کلهر فدای رقص و لرزد

وه قوردان قد و بالای برزد

حریر و قصر و گاواره که دی هیچ

تمام مردم سرپل وه نذرد ......

.....................

عسل بانو چنی خوب و نجیبی

قشنگ و سر به زیر و دلفریبی

اگرچه طعم نعنا دیدن اما.....

ارا قلیان دل عطر دو سیبی

................

گل سنگی گل سنگی گل سنگ

چه گویم دیگر ای سنگ از دل تنگ

به یک رنگی دل و جان دادمت من

ندانستم تویی منشوری از رنگ

.................

خوشا مثل اناری دانه دانه

به پاییزان کنار حوض خانه

خوشا با هر سر انگشت نگاهت

تکیدن های سرخ عاشقانه....

...........

پس از تو عاشقی دلمرده ام من

چو لاله زخم حسرت خورده ام من

برای دیدنت ای عشق در خاک

رز قرمز ببین آورده ام من.....

.................

به لیوان شبم ماه قشنگی

بر احساس دلم زخم خدنگی

میان بیشه ی تقدیرم اما....

نمیدانم غزالی یا پلنگی

...........

نچو لیلا که مجنون تنم مه

غریب افتاده ی شون تنم مه

نچو آگر نیه پرچین شعرم

خدا رانی همایون تنم مه

.........

تورا مثل گل یاس آفریدند

برای عشقت احساس آفریدند

ز طرح آن لب یاقوتی آخر

درخت ناز گیلاس آفریدند

..........


همایون رحیمیان بازدید : 66 یکشنبه 31 مرداد 1395 نظرات (0)

به نوره گول ونی ی میخکی یه

وه خفتان قشنگ پیولکی یه 

به نوره ای بت کلهر نشینه

و ای کلگیل نار پیچکی یه

............

بت بالا بلای کلهریدن ...

وه تیغ ابروانت مل هریدن

خدا ناریدن او روژه بکی قین 

له وینی مژه گیلد شر خریدن

........

مه عمری یاره گم دس وه سرم کرد

وه لبخندی له دین خوم درم کرد 

غریبانه له وینی یی گول سرخ

له پای عشق تازه ی پرپرم کرد


همایون رحیمیان

همایون رحیمیان بازدید : 31 پنجشنبه 21 مرداد 1395 نظرات (0)

صبح است بیا تا غزلی ساز کنیم

رو سوی خدا پنجره ای باز کنیم

این عمر دوباره که خدا بخشیده

حیف است که با گلایه آغاز کنیم

.......

بینداز از سر شانه سبو را

بیاغاز ای عزیزم گفتگو را 

همایونت ویار غنچه دارد 

به آرامی تلفظ کن هلو را

.......

تا کی در آسمان بختم ستاره باشی

ای کاشکی شبی هم مهتاب پاره باشی

جز این من آرزویی دیگر ندارم ارچه

گاهی نهان به ابر و گه آشکاره باشی

.........

بی تو من مانده ام و بی سر و سامانی خویش

آه از این آینه با این همه حیرانی خویش

گل سرخی که به لیوان دلم کاشتم اش

آه اگر قد بکشد با همه نادانی خویش

چتر احساس به هیچ تعارف نکنید 

خیسم از خاطره های شب بارانی خویش

همایون رحیمیان بازدید : 32 پنجشنبه 21 مرداد 1395 نظرات (0)

یاسمینی به لب پنجره کافی است مرا

نارنینی به شب خاطره کافی است مرا

تا از این خواب مجازی به در آید دل من

رنگ بیداری یک زنجره کافی است مرا

.........

در حیرتم از خلقت آیینه ی رویت

واز این همه گیرایی خال و خط و خویت

باران من این روسری ناز زرشکی

بردار که مضمون چکد از خرمن مویت

........

تو باشی و من و شوق پریدن

کنار پنجره گلبوسه چیدن

و یا یک روز ابری مه آلود

میان کافه ای قهوه چشیدن

.........

چه عاشق بودی ای دل در هوایش

که از من هم تو بگذشتی برایش

سپیدت برد و خط خطی پس آورد 

گذشتی بی گلایه از خطایش

..... 

چه پاییز غریبی داری ای دل

هوای بی شکیبی داری ای دل 

میان دشتی از اندوهت اما 

غزال نانجیبی داری ای دل

......

همایون رحیمیان بازدید : 36 پنجشنبه 21 مرداد 1395 نظرات (0)

عسل بانو بیا کمتر ستم کن

دلم را فارغ از دنیای غم کن

ببا از قوری لبهایت امشب

برایم قهوه ی گلبوسه دم کن 

..........

نگاهش خرمن مهتابه انگار

دو بادامش همیشه خوابه انگار

چه گویم از لب توت و تمشکش

که رشک هر شراب نابه انگار 

........

وا بکن پنجره را آمده ام پابوس ات

ای به قربان در ادکلن تیروس ات

من نیم بچه که با وعده تو خامم بکنی

آمدم من که بچینم سبدی از بوس ات

........

گلخنده میشوی به لب یاس و اطلسی

وقتی که عاشقانه تو از راه میرسی

این جمعه هم که هیچ...فقط مانده است

روی "نگاه پنجره ام" گرد بیکسی.....

.......


همایون رحیمیان بازدید : 35 پنجشنبه 21 مرداد 1395 نظرات (0)

بگذار با تبسم لبهات خو کنم

لبریز از شراب نگاهت سبو کنم

برهم زنم قواعد پیچیده ی تورا

آسی که من در آخر بازیت رو کنم

.........

شب جمعه است نثار دل مرحومم کن

دانه ای چند ز خرمای لب شیرینت

ورنه این روح پریشان شده ام تا دم صبح

کند از سوز دل خویش دو صد نفرینت

.......

دنیای شاعران تهی از عشق میشدی

حتی اگر تبسمی از دلبری نبود

آدم برای سیب دلش تنگ میشدی

حوا اگر در آینه اش دختری نبود

..........

ای لبان تو پر از وسوسه ی نوشیدن

در تب جرعه ای از آن چه قدر جوشیدن

نه تورا شوق که بادام نگاهی بدهی

نه مرا تاب که مخموری خود پوشیدن

.........

نازنینی که دراین شهر گل ناز فروشد

چون به من میرسد از شرم رخ خویش بپوشد

خون به دل میشوم از حسرت گلهای قشنگش

آه اگر با دل دیوانه دگر باره نجوشد 

........

ساقی خراب هرچه خرابم من امشبی

آلاله ای پرراز تب و تابم من امشبی

تا دفع خاطرات غم آلوده اش کنم

محتاج خمره ای ز شرابم من امشبی

.......

همایون رحیمیان بازدید : 33 پنجشنبه 21 مرداد 1395 نظرات (0)

 در این صبح قشنگ پرتقالی

 عسل بانوی من صبح تو عالی

از آن ترسم که بر آیینه ی تو

نشیند ناگهان گرد ملالی....

.........

غروب و جاده ی خیس شمالت

من و ماشینی و خط خیالت

تو و آهنگی از لحن حمیرا

من و دریا کناری از ملالت

......

گل زردم گل زردم گل زرد

پر از سوزم پر از سازم پر از درد

پس از تو ای بهار رفته از دست

نشسته در نگاهم حسرتی سرد

.......

دلم زار و دلم زار و دلم زار

بزن تار و بزن تار و بزن تار 

چه میگردی به دنبال محبت

میان این همه آشفته بازار

........

ای گل یاس لب پنجره تقدیرم

که غریبانه شکفتی به شب دلگیرم

بر لب من شکلات لب خود کم بگذار

که ازاین قند فراون به خدا میمیرم


همایون رحیمیان


همایون رحیمیان بازدید : 31 جمعه 21 خرداد 1395 نظرات (0)

هر شب از خاطره ی عشق فرو میریزم 

بغض خود را به سراشیب گلو میریزم

تاب دیدار من آیینه نیارد دگر آه.....

شعله آه خود ازبس که بر او میریزم

آخرین برگ جدا مانده ی پاییزم من 

از نسیم غم عشقش تو نگو میریزم 

شکوه ی نارونم از تبر همزاد است 

من کجا این همه از دست عدو میریزم 

عین یک شاپرکی لای کتابم نگذار 

که اگر وا بکنی باز فرو میریزم

چو غزلهای همایون دگرش جاذبه نیست

سیب سرخی که به پای تو هلو میریزم

#همایون رحیمیان

همایون رحیمیان بازدید : 28 شنبه 25 اردیبهشت 1395 نظرات (0)

کی بچینم گلی از باغچه ی دلبری ات

ای به قربان تو و عطر گل روسری ات

زندگی بخش من شاعر عاشق شده است

صبحدم بوی خوش گردن چون بربری ات

آبشار مژه های تو بنازم که به خواب

این چنین ریخته بر روی لپ مرمری ات

ترسم از جاذبه ی سرخی ات ای سیب قشنگ

که به اغوا کشدم درشب افسونگری ات

خود بگو تا به کجا می کشد این آینه را

خلسه ی پیچش بی وقفه ی نیلوفری ات

ای نگین شب دلواپسی ام اندوهت......

تا به کی دست من و حسرت انگشتری ات

یادگار از تو و عشق تو همینم کافی است

که نشسته به سر من غم خاکستری ات

از چه ای ماه شب خاطره پاسخ ندهی 

تو به این حلقه بدر کوفتن مشتری ات...


@همایون رحیمیان

همایون رحیمیان بازدید : 31 دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 نظرات (0)

روزی که دل از سادگی افتاد به بندش

اصلا متوجه نشد ابروی کمندش.....

با من سر ناساز ندانم که چرا داشت

عشقی که مرا کشت غریبانه سمندش

میخواستم از عارض او بوسه بچینم

افسوس که نگذاشت مرا قد بلندش

دیشب ز پس پنجره مهتاب تراوید

از پشت همان پیرهن ناز پرندش

تا صبح جهان غرق تماشا شده بودند

از بلخ و سمرقند و بخارا و خجندش

مستی مرا دید و بخندید و پسندید

ای وای ز لعل لب مستانه پسندش

گفتم که بپوش این همه عریانیت امشب

از چشم ستاره تو نترسی و گزندش

با عشوه ترین عشوه ی خود داد جوابم

یارب مددی تا که گزندی نزنندش

آن بوسه که از او به دل خواب گرفتم

ترسم که بمیرم ز فراوانی قندش....


#همایون رحیمیان



همایون رحیمیان بازدید : 31 شنبه 11 اردیبهشت 1395 نظرات (0)

ماه من این همه زیبا شده ای یعنی چه

و از پس پنجره پیدا شده ای یعنی چه


خرمن زلف به روی مهت انداخته و...

امتداد شب یلدا شده ای یعنی چه


با رقیبان همه دم نرد غزل باخته و 

غم این شاعر شیدا شده ای یعنی چه


آتش خاطره در انزلی انداخته و

قوی تالاب دل ما شده ای یعنی چه


ای به قربان تمشک لب سرخ آبی تو

لعل سوز لب لیلا شده ای یعنی چه


و ای ستاره خجل از چشمک مهتاب رخت

شعله ی رشک ثریا شده ای یعنی چه


گاه با ناز غریبانه و گاهی به عتاب

عین فالوده ی گیرا شده ای یعنی چه


سیب لبنانی غلطیده به حوض غزلم

مایه ی حسرت حوا شده ای یعنی چه


جفت زیبای تو من بودم و از بخت بدم

همدم دیو بد آوا شده ای یعنی چه ...


# همایون رحیمیان









همایون رحیمیان بازدید : 27 چهارشنبه 18 فروردین 1395 نظرات (0)

عشق من این همه ویران شدنم کافی نیست

کشته ی سیب زنخدان شدنم کافی نیست


عین موهای شرابی فرو ریخته ات

قصه بی سرو سامان شدنم کافی نیست


روی میزی که تو هستی و دلت اما نه

این همه سردی فنجان شدنم کافی نیست


تا که پنجره ی عشق تو آویزم چنگ

پیچک نرده ی ایوان شدنم کافی نیست


ای به قربان تو صد لیلی شیرین عذرا

این همه بغض بیابان شدنم کافی نیست


عین آن عینک دودی قشنگ زده ات 

راستی این همه حیران شدنم کافی نیست


در پی جرعه ای از ساغر چشمان شما

زخمی ناوک مژگان شدنم کافی نیست


آخر ای بختک افتاده به بیداری من 

این همه رنج و هراسان شدنم کافی نیست


آی مرجان قشنگ صدف زندگی ام

گفتن بیش مرنجان شدنم کافی نیست


هر زمان مثل گون دست به دامان نسیم

پی احوال تو گریان شدنم کافی نیست


آخر ای در افق خاطره ها پیوسته........

قوی سرگشته طوفان شدنم کافی نیست


حرفی ای عکس پر از خاطره ی جا مانده

تو بگو این همه ویران شدنم کافی نیست


#همایون رحیمیان








ا







همایون رحیمیان بازدید : 26 سه شنبه 17 فروردین 1395 نظرات (0)

امشب آهنگ جنون سر دهد این نی لبکم

برو از پیش من سوخته ای شاپرکم


تو که نوش دل ریشم نشدی حداقل

کم کن از شوری اندام خود ای با نمکم


حسن تو با دل سنگیت تعارض دارد

ای غزلواره ی احساس دل بی کلکم


روزگاری است که با اطلسی خاطره ها

عین گلدان لب طاقچه ای پر ترکم


آیم از خلسه ی بادام دو چشم تو برون

دست هایت اگر ای یار کند خود کمکم 


پیک ها من زده ام شب همه شب در دل خواب

اشک من باده ی من گونه ی سرخت پفکم 


قطع یارانه ی لبخند من ای بت چه کنی

من که بیچاره تر از این همه پایین دهکم


مثل کوهی به سرعشق تو محکم هستم

به خدا نیست نیازی به هزاران محکم 


دل یکی بود به نام تو شد از صبح ازل

دیگر از من تو چه خواهی بگو ای ماه تکم



همایون رحیمیان بازدید : 27 سه شنبه 17 فروردین 1395 نظرات (0)

ای جان فدای روسری پرتغالی ات

قربان طاق ابروکان هلالی ات 


هر لحظه در هوای غزل می شکوفدم

رنگین کمان خاطره ای در حوالی ات


ترسم مرا به شط تحیر فرو کشد

موج قشنگ روسری پرتغالی ات


انگار از وزیدن خود باز مانده است

احساس جاودانه ی سبز شمالی ات


ماییم و خرده شعله امیدی ای عزیز

از نیم سوز مردمکان زغالی ات


ترسم رقیب ناکسم امشب بهم زند 

رویای عاشقانه ی شیرین خیالی ات


یادآوری نمی کند از من مگر تورا

نقش ترنج پازده ی روی قالی ات


مثل من ای چکاوک شب آشنای عشق

کی میخورد چنین غم بشکسته بالی ات


این عکس یادگار پر از بغض خاطره

آخر چگونه پر بکند قاب خالی ات....


#همایون رحیمیان





همایون رحیمیان بازدید : 28 سه شنبه 17 فروردین 1395 نظرات (0)

دوستت دارم به جان اما شما انگار نه

عشق من هستی و من عشق تو دل آزار نه


این همه عین و ش و قاف درون خسته را

میکنم خواهش بفهمی تو ولی اصرار نه


چون ریاضت پیشگان با دیدن بادام تو

راضیم ای نازنین اما به یک دیدار نه


با همه غم غمخور و غمخوار من غم بود غم

بهتر از غمخواری غمهای تو غمخوار نه


ای که معتادم به ناز چشم تریاکی تو

بر لبم نام تو هست و غیر از سیگار نه


یک دریچه رو به باغی از هلوی خاطره

در دل دیوار هست و در دل دلدار نه


خواهم از کوی تو رفتن با دو صد زخم زبان 

این دل دیوانه اما گویدم این بار نه........


پیش ازاین هر چه که آزار دلم کردی گذشت

هرچه میخواهی بفرما بیش ازاین آزار نه 



آه اگرخواهی که سر نگذارم از دستت به کوه

هرچه میخواهی بخور اما غم اغیار نه.......


#همایون رحیمیان

همایون رحیمیان بازدید : 34 شنبه 14 فروردین 1395 نظرات (0)

عشق می بارد و با یار و غزل می چسبد

بعد از آن بوسه ی تبدار و بغل می چسبد


ته فنجان دو چشم تو مرا قهوه ی ناز

با درآميختن شیر غزل می چسبد


بعد قلیان دو سیبی که خودت بار نهی

قهوه از دست تو بانوی عسل می چسبد


تا دم صبح در آغوش تو ای نرگس ناز

غزلیات خوش شیخ اجل می چسبد


شبی ایکاش شوی رخ به رخ عاشق خود

چون تلاقی خوش ماه و زحل می چسبد


چه شرابی است درآمیخته درآن که چنین

تا ابد چشم تو از صبح ازل می چسبد


گرچه دلبسته ی دنیا نشدم من اما

تو بیا تا که نگویم که اجل می چسبد


تو مرا وعده بوسه به بهاران دادی

وقت آن آمده اکنون و عمل می چسبد


گرچه دلبسته ی دنیا نشدم من اما

تو بیا تا که نگویم که اجل می چسبد


در دلم دلهره ی دیدن تو دیدنی است

این چنین منطقه با لرز و گسل می چسبد


سر نعش من عاشق به هزاران تشویش

آمدن های تو قاتل به محل می چسبد


#همایون رحیمیان










همایون رحیمیان بازدید : 28 شنبه 14 فروردین 1395 نظرات (0)

به زیر بارش باران شب دیدار میچسبد

کنار پیچک ایوان لب دلدار میچسبد


غروب سرد پاییزی که رو در روی من هستی 

گلایه های بیجای توام بسیار میچسبد


میان کوچه ی تنگی که از عابر تهی باشد

سراپای تو را بوسه زدن هر بار میچسبد


ببردم آس قلبت را ولی چشمت کند حاشا

ز من لبخند از این برد و ز تو انکار میچسبد


دراین شبهای تنهایی که ماهت نیمه عریان است

به همراه غزل هایم غم گیتار میچسبد


مرا در عین سرمستی دو چشمت میکند مخمور

چه خوش آزار بادام تو دل آزار میچسبد


تو با این ناخوش احوالی مرا از خود چه میرانی

که هم آغوشی ام با آن تن تبدار میچسبد


بیفشان خرمن گیسو به روی لعل لبهایت

که وقت شب تماشای خوش گلنار میچسبد


بدون اخم یک بوسه مرا مهمان بکن امشب

ز باغ عارض خوبان گل بی خار میچسبد


پس از هر پیک گیلاسی که از چشم تو مینوشم

اجازه گر بفرمایی نخی سیگار میچسبد


برای خواندن شعرم فقط یکبار کافی نه

به گوش خسته ی جانم فقط تکرار میچسبد

همایون رحیمیان بازدید : 33 جمعه 13 فروردین 1395 نظرات (0)

ای که در چشم سیاهت ناز آهو ریخته

بافه بافه بین موهای تو شب بو ریخته


چشم بادامی من مابین سیب گونه ها

بر لبانت طرحی از یک آلبالو ریخته


ای به قربان خطوط ابروان دلکشت

کز برای خلقش احساس قلم مو ریخته


روی شانه روی گونه روی سینه روی من

آبشار گیسوان تو به هر سو ریخته


روبروی آینه حین تبسم کردن ات

توی چال گونه طرح خال هندو ریخته


این چنین خیره شدن در آسمانها خوب نیست

پیش پایت مثل من گلهای خود رو ریخته


دگمه ی پیراهنت را کمترک وا کن عزیز

هر کجا پا میگذاری عطر لیمو ریخته


ای که خواهی با کمند ابرو از من دل بری

پیش از این ها دلبرم این برج و بارو ریخته


ای مرا در پستو حسرت نموده منزوی

مثل من آخر کجا مرد غزلگو ریخته 


#همایون رحیمیان




همایون رحیمیان بازدید : 39 شنبه 06 تیر 1394 نظرات (0)

آلبالوی لبت وقتی که چشمک میزند /

شاپرک گونه دلم از شوق پشتک میزند /


ای فدای چشمک نازش   روم من کین چنین /

قلب احساس مرا با خنده  فندک میزند /


منگ منگ و شنگ شنگ از بوی و روی ناز خود/

خنده بر رز میکند طعنه به پیچک میزند/


وقت چیدن دست رد بر سینه ی من می نهد /

ناگهان احساس من در سینه برفک میرند/


بدتر از سیبی که بر شاخه فراموشش کنند / 

کم کمک این دل برای دیدنت لک می رند /


بی وفایی های او را با سفر تک می زنم /

او تکم را با یکی لبخنده پاتک میزند/


چون به روزه می شوی آه از لبان خشک تو /

طعم او آتش به جان هر لواشک می زند ......

همایون رحیمیان /


 https://telegram.me/asmankhamosh

همایون رحیمیان بازدید : 44 پنجشنبه 04 تیر 1394 نظرات (0)

ای که در خاطر خود خاطره از ما داری /

خوشتر از خاطره در خاطر ما جا داری /


باورم نیست که وارد بشوی از در صلح /

تو که با عالم و آدم سر دعوا داری /


همه ی هستی این قیس بنی عامر قرن /

خود نیرزد به نگاهی که تو لیلا داری /


چه خوش از کوچه گذشتی و همه فهمیدند /

خوشتر از سرو و صنوبر قد و بالا داری /


به یکی بوسه ی تبدار گل مریم من /

زنده ام کن که تو اعجاز مسیحا داری /


شاه توت لب سرخ تو نصیب چه کس است /

تو که در حق من دلشده اما داری ...../..


سر به زیر آمده این لاله ی عباسی من /

بس که تو شوخ ترین نرگس شهلا داری /


آهوی وحشی من کم به خیابان بخرام /

که سر کوچه دو صد عاشق و شیدا داری ...


همایون رحیمیان / 

  هومن /

همایون رحیمیان بازدید : 41 شنبه 30 خرداد 1394 نظرات (0)

دو چشمت عین دریاچه میان دره  سرگردان /

فرازش ابری از گیسو فرودش جنگل مژگان /


دو گونه ساحل مرجان به زیر تابش مهتاب /

تماشایی ترین صنع خدای قادر و سبحان /


چه بینی قطعه الماسی تراش از معجزه خورده /

به دستان هنرمندی که او درمانده است از آن /


دو گوش آویزه ای از در نهان در خرمن گیسو /

دو ابرو جاده ی قزوین به سوی جنگل گرگان /


لبان چون صدف بسته پر از لولو پر از لالا /

حرامش باد هر کس او برد خود نامی از دندان /


بلور گردن چون قو بنازم من که اینگونه..... /

نمایان میکند آبی که خوش مینوشی از لیوان /


حریر آبی روشن بپوشانده نه چندان مو....../

به زیبایی ترین شکل و به رویایی ترین امکان / 

 

چه اقیانوس آرامی فرو خفته به چشمانت /

از آن ترسم به دنبالش بر انگیزاند او طوفان /


فدای حزن لبخندت مونالیزای داوینچی ....../

که از رشک تو لبخندش شده در هاله ای پنهان ...


همایون رحیمیان /

 ( هومن )

همایون رحیمیان بازدید : 43 چهارشنبه 27 خرداد 1394 نظرات (0)

به زیر بارش باران شب دیدار می چسبد/

کنار پیچک ایوان  لب دلدار می چسبد /


غروب سرد پاییزی که رو در روی من هستی /

گلایه های بیجای توام بسیار می چسبد /


میان کوچه ی تنگی که از عابر تهی باشد /

سراپای تو را بوسه زدن  هر بار می چسبد/


ببردم آس قلبت را ولی چشمت کند حاشا /

ز من لبخند از این عشق و ز تو انکار می چسبد /


تو با این ناخوش احوالی مرا از خود چه میرانی/

که هم آغوشیم با آن  تن تبدار می چسبد /


بیفشان خرمن گیسو به روی لعل لب هایت /

که وقت شب تماشای خوش گلنار می چسبد /


در این شب های تنهایی که ماهت نیمه عریان است /

به همراه غزل هایم چه خوش گیتار می چسبد /


بدون اخم یک بوسه مرا مهمان بکن آخر /

ز باغ عارض خوبان  گل بی خار می چسبد /


مرا در عین سرمستی دو چشمت میکند مخمور /

چه خوش آزار بادام  تو دل آزار می چسبد /


پس از آن پیک گیلاسی که از چشمت به من دادی /

اجازه گر بفرمایی نخی سیگار می چسبد ....


همایون رحیمیان / 

 ( هومن )

همایون رحیمیان بازدید : 29 سه شنبه 26 خرداد 1394 نظرات (0)

در این بیغوله ی تاریک و نمدار /

که باشد حاکی از پارینه سنگی /

به جز دو روح سرگردان عاشق /

نمی بینم دگر چیز قشنگی ....../

.........................................................

در این بیغوله ی تاریک و نمدار /

خزانی مملو از احساس زردند /

بهاری سوخته بر چهره دارند /

زمستانی اگر چه سرد سردند...

.........................................................

در این بیغوله ی تاریک و نمدار /

تو گویی سنگ تیپا خورده هستند /

اگر چه در تکاپو ناگزیرند ......./

ندانند ای دریغا مرده هستند.....

..........................................................

در این بیغوله تاریک و نمدار /

غریبانه تر از خود می نمایند /

به لرزه آورند عرش خدارا /

اگر یک دم غم دل را گشایند .....

..........................................................

در این بیغوله ی تاریک و نمدار /

حدیث عاطفه باید بیاموخت /

به شام مرگ زای این جماعت /

چراغ مرثیه باید برافروخت.....

...........................................................

دلم می گیرد از این دخمه ی تار /

دلم می سوزد از این دخمه ی کور /

از آن فانوس های روی دیوار /

از این کابوس های خفته در گور...........

همایون رحیمیان / 

  هومن /

همایون رحیمیان بازدید : 37 دوشنبه 25 خرداد 1394 نظرات (0)

ای جگر گوشه ی رنجور تر از مادر خویش /

به کدامین افق اینگونه تو خیره شده ای  /

آفتابی که تو از پنجره  ات می کاوی ...../

از سیه کاری او این همه تیره شده ای /

............................................ .

قرص نانی به کف دست و لبی خشکیده /

حاکی از عمق یکی فاجعه ی انسانی /

من از این اوج مصیبت چه بگویم آخر / 

که خجل مانده از آن قافله ی حیوانی /

..........................................

کاش آن شب / شب نفرینی ارواح و زمین /

در دل آن ساقه ی دیوانه ی خواهش بشکست /

تا چنین میوه شیرین خداوندی / نه....... /

این چنین میوه ی ممنوعه به بارم  ننشست /

.................................................

ای جگر گوشه ی رنجور تر از مادر خویش /

که چو شمعی به شب مرثیه ات کاسته ای /

 زیر پایم به خدا نیست بهشتی که دهم ..../

تو گرفتار چنین دوزخ ناخواسته ای...... /

.............   ................................

چشم هایت که غزلواره ی احساس من است /

از غریبانگی خویش حکایت دارند ...../

هر نگاهی که از آن آینه ها پر بکشد /

از غم و حسرت و تشویش شکایت دارند... /

................................................ 

ای جگر گوشه ی رنجور تر از مادر خویش /

به کدامین گنه اینگونه دچار آمده ای /

تو غم انگیز ترین خاطره ی پاییزی... / 

کز سر حادثه ای شوم به بار آمده ای..... /

................  ....................   ...... 

ای جگر گوشه ی رنجور تر از مادر خویش /

کی به این خانه ی ماتم زده ات می آیی ..../

آسمانت خجل از لک زده ی سیب خود است /

از چه او را تو بدینگونه عبث می پایی .....

همایون رحیمیان /

  هومن /


همایون رحیمیان بازدید : 51 یکشنبه 17 خرداد 1394 نظرات (0)

ماه بانوی غزل با این همه افسونگری /

بر ندار از آبشار گیسوانت روسری /


بر زمین خود این همه عاشق مگر کم داشتی /

در میان آسمان پیدا نمودی مشتری /


ای به قربان خطوط ابروان دلکشت /

بر من دیوانه تاکی این نگاه سرسری /


تا بخواهم زل زنم بر آهوان دیده ات /

میخورم از مژه های دل سیاهت توسری /


من به چین گیسوان تو اسیر افتاده ام  /

کو طلایی شانه ای تا وا نمایم معبری /


ای شبم سرشار از شط شراب چشم تو /

چون بگویم با زبان شعرم امشب محشری /


بر لب دریای اشکم کمترک  در پیچ و تاب /

تا ببینم این تو هستی  یا گل نیلوفری !!!! /


شاعران هر یک تورا با شعر خود  سنجیده اند /

در دل آیینه ام اما تو چیز دیگری...............


 ( همایون رحیمیان )

   

همایون رحیمیان بازدید : 63 جمعه 15 خرداد 1394 نظرات (0)

ای شب شیراز چشمت پر ز انگور غزل /

می تراود در نگاهت سایه و نور غزل /


 دختر خیام دیگر از رباعی دم مزن ... .../

تو گل شایسته ای در بیت معمور غزل/


ای فدای تو که با ناب غزل های نگاه  /

 می زنی پشت سر هم بر دلم سور غزل /


بر ندار آن چتر مهتاب از سر شبهای من /

باز تنهایم نکن در شام دیجور غزل /


تا خیال سرکشت سر می کشد در خواب من /

گیرد احساس مرا یکپارچه شور غزل /


یک شبی مارا به تاکستان چشمانت ببر /

تا بچینیم از سر احساس انگور غزل /


در من ای آهوی وحشی بیابان جنون /

عشق تو آمیخته با عشق ناجور غزل /


در هوای خاطره  ای نازنین کم پر بزن /

تا برای خاطر نازت کنم جور غزل......


همایون رحیمیان/

 (هومن )


همایون رحیمیان بازدید : 44 سه شنبه 12 خرداد 1394 نظرات (0)

امشب ای ماه تو یکپارچه  زیبا شده ای /

چشم بد دور که را غرق تماشا شده ای..... /


تو بدین غمزه و افسون گری و دلبری ات /

حیف آخر نبود ساکن بالا شده ای........  /


من زمینم کره ای در دل این هستی عشق/ 

از چه همسایه ی این خاکی تنها شده ای/


تو پری زاده ی دشت خوش اوهام منی /

که هرآیینه در این آینه ام وا شده ای /


قرص نایاب تو خود داروی درد دل ماست /

باورم نیست که اینگونه هویدا شده ای /


امشب ای ماه تو در پیله ی تنهایی من /

مثل یک شاپرکی عاشق و  شیدا شده ای /


اگر ای ماه نیم نیمه ی پنهان تو من...... /

از چه در برکه ی من این همه مانا شده ای/


تا بپوشانیم ای ماه تو در هاله ی نور /

اشتباه ار نکنم بستر رویا شده ای..../


چیده ام از سر احساس یکی سیب غزل /

به خیال خوشم ای ماه تو حوا شده ای...


 ( همایون رحیمیان )

  


همایون رحیمیان بازدید : 38 یکشنبه 10 خرداد 1394 نظرات (0)

چه آتش پاره ای بودی که در چشمم تو بشکفتی/

چه بیداری که خوابم را تو نیز ای گل بر آشفتی /

به یاد آرم هنوزم آن غروب سرد پاییزی ..../

 که روشن کردی آن کنت و به من این گونه میگفتی /

....برو  از پیش من آخر ...خرابم می شوی ورنه  ..../

در آن دم اشکی از چشمت فرو غلطید و بنهفتی .../

پس از یک عمر ...زیبا رو ...از آن دیدار رویایی /

شدم آن قطره ی اشکی که آن روز از تو بشکفتی .../

همایون رحیمیان /

   هومن /



همایون رحیمیان بازدید : 38 جمعه 08 خرداد 1394 نظرات (0)

نه بلا بود که خرگوش بلا بود مرا /

پر از خاطره ی ناز و  ادا بود مرا ......../


حیفم آمد که زنم چنگ بر او عین عقاب /

آه از این صید سپیدی که رها بود مرا /


گاه این سوی و گه آن سوی و گهی هم پنهان /

صید بیچاره دل آزار جفا بود مرا /


تا دلی سیر درآریم من و دل ز عزا /

تو نگو هدیه ای از سوی خدا بود مرا /


شکم چشم مرا سیر ز بالا می کرد /

چه بگویم دگر این صید چها بود مرا/


نرگس دیده ی نازش پر از دلهره و /

مرمر سینه بازش چو طلا بود مرا /


گونه هایش که غریبانه به سرخی میزد /

خیس خیس از عرق ترس و حیا بود مرا/


خواستم لقمه ی یک گوشه دهانش بکنم /

آخ خرگوش خوش خاطره ها بود مرا /


ناگهان ضجه ی او خواب خوشم را آشفت /

حیف از این قصه که خوابی گذرا بود مرا /


بعد آن خواب هنوزم دل من میگوید /

نه بلا بود که خرگوش بلا بود مرا ...


همایون رحیمیان /

   


همایون رحیمیان بازدید : 42 یکشنبه 03 خرداد 1394 نظرات (0)

نگاهم میکنی اما نگاهت از ته دل نیست /

فدای ناز مژگانت مگر این بنده قابل نیست/


چنان در عمق چشمانت فرو رفتم من عاشق /

که جز نیلوفر مژگان مرا امید ساحل نیست /


به مژگان سیه تا کی شکستن های پی در پی /

مرا با این چنین لشکر دگر جای تقابل نیست /


خدارا بیش از این دیگر منه بر هم تو مژگان را /

که پشت میله های ان دگر تاب تحمل نیست /


فرود پتک مژگانت به جان منت پذیرفتم /

خطوط ناز ابرویت به سویم از چه مایل نیست /


هزاران خاطره دارم به دل از تیر مژگانت /

دریغ از مرهم یادی که از سوی تو ای گل نیست /


پر از شوق تماشای خوش مژگانتم امشب/

ز پشت پنجره جانا هلالت از چه کامل نیست/


نوک خونین مژگانت به آب دیدگان شستم/ 

جوابی این چنین شیرین به این لطف تو مشکل نیست/


مرا از تور مژگانت برون آخر چه اندازی /

به قربان خم زلفت مگر این بنده را دل نیست ...


همایون رحیمیان /

   هومن /

همایون رحیمیان بازدید : 38 جمعه 01 خرداد 1394 نظرات (0)

خو کرده ام به اخمت لبخند لازمم نیست /

قربان قهوه ی تو من قند لازمم نیست  /


تقدیر این چنین بود بشکستن من از عشق  /

چون چینی شکسته پیوند لازمم نیست  /


گفتی که در نگاهم پاییز می نمایی  /

حرف تو باورم شد سوگند لازمم نیست  /


آن دل که بردی از من یادش به خیر بادا  /

آنجا نکو بدارش هرچند لازمم نیست  /


خو کرده ام خدارا من با خیال خالت /

از کندو لبانت گلخند لازمم نیست  /


از این یخ سکوتم چیزی دگر نمانده /

ای عشق من هوای اسفند لازمم نیست /


کار من و نصیحت این آخر جوانی /

ای ناصح عزیزم من پند لازمم نیست  / 


آزاد در شمال چشم تو ساریم من /

دیگر هوای پاک دربند لازمم نیست /


غیر از غزل غزالا خالی است تور شعرم /

چون شاعران دیگر ترفند لازمم نیست ...


( همایون رحیمیان )

  

همایون رحیمیان بازدید : 34 دوشنبه 13 بهمن 1393 نظرات (0)

گل من بهار آمد ز رخت نقاب وا کن /

و قناری دلم را به بهار خود صدا کن /

گل من شراب شادی به پیاله دلم ریز /

و غبار غصه ها را ز نگاه من جدا کن /

گل من بمان تو با من و چراغ خانه ام باش /

و سیاهی شبم را به سپیده مبتلا کن /

گل من بهار بی تو به دلم نمی زند چنگ /

تو بیا و رستخیز دگری ز نو بپا کن /

گل من کلاله ات را به نسیم مهر بشکن /

و مشام باغ ما را پر عطر جان فزا کن /

گل من چو پیچکی شو و مرا بگیر در خود /

و حریم خانه ام را تو دوباره با صفا کن /

گل من گدای عشقم به من غریب مسکین /

تو زکات حسن خود را به تبسمی ادا کن /

گل من شبی رهم ده به طواف شمع رویت /

و به صبح نارسیده همه هستیم فنا کن / 

گل من تمام عمرم به امیدت آخر آمد /

تو بیا به آخرین دم نظری به روی ما کن.....

همایون رحیمیان /

     

همایون رحیمیان بازدید : 55 یکشنبه 21 دی 1393 نظرات (0)

ای آفتاب مشرقی ما طلوع کن /

خورشید داد گستر دنیا طلوع کن /


دنیا پر از تکلم بت های سنگی است /

ای جاودانه بت شکن ما طلوع کن /


ما خیل رهروان به لب نیل مانده ایم /

موسای طور با  ید  بیضا طلوع کن /


اینان چو سامری پی گوساله میروند /

آه ای کلیم وادی سینا طلوع کن /


این قوم مرده تا مگر آری به حال خود/ 

ای معجز لب تو مسیحا طلوع کن /


شب در محاق کینه و تزویر رفته است /

ای آخرین ستاره ی زهرا طلوع کن /


ای آدرخش شب شکن ای نور احمدی /

در این شبان تلخ غم افزا طلوع کن /


در عشق دیدنت گل حیرت  دمیده ایم /

چون لاله ای به دامن صحرا طلوع کن /


در حسرت تو ای گل نرگس رسیده است /

آه من از ثری به ثریا طلوع کن /


نیلوفرانه در عطشت جان به لب شدیم/ 

ای آبی کرامت دریا طلوع کن /


ای آخرین ستاره که تاخیر میکنی /

فصل شکفتن است خدارا طلوع کن ....


همایون رحیمیان /

   هومن /

همایون رحیمیان بازدید : 37 چهارشنبه 17 دی 1393 نظرات (0)

شما مثل یکی آهوی وحشی و رمیدن ها /

و من صیاد پیری و به پایت نارسیدن ها /


شما شیرین تر از شیرین پر از ناز و پر از تمکین/

و من آشفته فرهادی و زخم تیشه دیدن ها /


شما لیلای دوران ها سوار ناقه ی جان ها /

و من مجنون شبگردی و با غم آرمیدن ها /


شما مثل نسیمی و همیشه در سفر بودن /

و من مثل شقایق ها میان خون دمیدن ها /


شما مثل بهاری با هوای صبح بیداری /

و من مثل خزانی و گل اندوه چیدن ها /


شما مثل یکی رود و ز پیش من گذشتن ها /

و من مثل یکی سرو و ز داغ تو خمیدن ها /


شما یعنی بر احساس غریبم پا نهادن ها /

و من در زیر آوار نگاه تو تکیدن ها /


شما مثل پلنگی در میان بیشه ی تقدیر /.

و من مثل غزالی و هراس و دل تپیدن ها...


همایون رحیمیان /

  

تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 105
  • کل نظرات : 21
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 22
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 21
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 21
  • بازدید ماه : 36
  • بازدید سال : 106
  • بازدید کلی : 10,192
  • کدهای اختصاصی

    خرید ساعت مچی

    |

    ساخت كد آهنگ و موسیقی

    Online User

    رتبه سنج گوگل

    رتبه سنج گوگل

    mouse code

    كد ماوس