رفتی و داغ تو گل کرد به کاشانه ی ما /
بعد از این عشق تو و شام غریبانه ی ما /
ای شقایق به سلامت سفرت گرچه نبود /
قد احساس شما دامن گلخانه ی ما /
چو یکی لاله خدارا همه عمر از غم تو /
خالی از خون نشود ساغر و پیمانه ی ما /
جز تو ای سنگ که در تو هوس آهی نیست /
عالمی سوخته از ناله ی مستانه ی ما /
شمع رخساره ی تو یک مژه تقصیر نداشت /
از سیه بختی خود سوخته پروانه ی ما /
به جهان بوف غریبی نتوان پیدا کرد /
که شود مرثیه خوان بر سر ویرانه ی ما /
این چنین تا به کدامین افق ای یار کشد /
شرجی باد شما زورق افسانه ی ما ...
( همایون رحیمیان )