ای قاصدک چه گردی دور و بر دل من /
دیگر اجاق عشقش مرده به منزل من /
زاینجا برو که گیرد دامانت آه سردم /
زان پیشتر که گردد افزون مشکل من /
ای قاصدک چگونه دل بر کنم من از دوست /
وقتی که با غم او آمیخته گل من /
آلاله های وحشی در خواب هم نبینند /
داغی که از تحیر بنهاد بر دل من /
عشقم چو کاروانی رفت و ز رفتن او /
خاکستر غریبی گردید حاصل من /
همچون گل شقایق شمع مزار خویشم /
جز خود کسی نیارد تاب تحمل من /
این گریه هم که دیگر میل تلاطمش نیست /
تا شاید آرد اورا یک شب به ساحل من /
ای کاشکی نسیمش گیرد دمی وزیدن /
تا بشکفد سراپا تقدیر غافل من ........
( همایون رحیمیان )